شعر مهدوی
در دسته : نامشخص
✨به انتظار تو هر روز و شام میمانیم
و قصّه غم هجرت مدام میخوانیم
✨برای دیدن روی مه تو جان جهان
به چارسوی زمین اسب شوق میرانیم
✨بیا بیا که بهاران شود زمستانها
بیا که در قدمت، سر، چو گل، برافشانیم
✨کرَم نما و قدَم نه، ز مهر، محفل ما
که خاک رهگذرت با مژه بروباییم
✨تو قطب عالم امکانی و ولّی حقی
بیا که بیتو، همه، جسمهای بیجانیم
✨امام برحق ما، گرچه غایبی ز نظر
مطیع امر تو مولا چنان غلامانیم
✨بیا و صحنه گیتی ز عدل پر گردان
اسیر ظلم و جفائیم و بیپناهانیم
✨دعای ما همه این است همچو «دانشور»
که بهر جان نثاری و طاعت، کنار تو مانیم
علی دانشور
#شعر_مهدوی
پاسخ
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری علامت گذاری شده اند. *
0 نظر