تصویر

مهدی

در دسته : نامشخص
مهدی مشهورترین لقب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اصل عربی اش ( مَهـدیّ ) با تشدید حرف ی است . اصل آن مَهدوی است که واو به ی تبدیل و در آن ادغام شده است. مَهدوی ==> مَهدیی ==> مَهدیّ واژه «مَهدیّ» (به فتح میم) در لغت، اسم مفعول از ریشه «هَدَی یَهدِی» به معنای هدایت شده، که در اصل، «مَهْدُوی» بوده، و با تغییری که در آن صورت گرفته «مَهدِیّ» شده است. و اسم فاعل از این ریشه «هادی» به معنای هدایت کننده است. بنابراین، واژه «مِهدیّ» (به کسر میم) که استعمال آن در میان برخی مردم رایج است صحیح نیست؛ زیرا در لغت عرب چنین وزنی برای این ریشه ثبت نشده است. مهدی به ضم میم هم درست نیست زیرا مُهدی یعنی "هدیه دهنده". ناگفته نماند که نام «مَهدی» برای صاحب الزمان (عجل الله تعالی)، با توجّه به روایات و مقام امامت آن حضرت، به معنای اسم فاعل، یعنی، «هدایت کننده» مردم نیز می آید؛ مانند این که از امام باقر (ع) سؤال شد که آیا شما مَهدى هستید؟ آن حضرت فرمود: همه ما [اهل بیت] به سوى خدا هدایت مى‏کنیم. از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که امام زمان (عجل الله تعالی)، تنها به این خاطر مهدی نامیده شد که از طرف خدا به هر کار نهان و سری هدایت می شود و تورات و انجیل را از نقطه ای از زمین که انطاکیه ( قسمتی از شام ) نام دارد، خارج می سازد. امام صادق (علیه السلام)فرمود :«قائم را به این دلیل مهدی نامیدند که مردم را به سوی امری که از آن گم شده اند، (برآن ها پوشیده است )هدایت می کند ». محدث نوری (1254 - 1320 ق) در کتاب "نجم الثاقب" در ذیل این عنوان می نگارد:مشهورترين اسما و القاب آن حضرت در نزد جميع فرق اسلامی مهدی است. شیخ طوسی در "کتاب الغیبة" خود از ابی سعید خراسانی روایت کرده است که او از امام صادق علیه السلام سوال نمود که: چرا آن جناب به مهدی نامیده شده؟ فرمود:زیرا که او مردم را به سوی هر امر مخفی هدایت می کند. شیخ مفید نیز در "ارشاد" از آن جناب روایت کرده که فرمود: قائم علیه السلام را مهدی نامیدند به آن دلیل که مردم را به سوی امری که از او گم شده اند، هدایت می کند. محدث نوری سپس می نگارد: "هادی" به معنی "رهنما" است در اخبار و ادعیه و زیارات ایشان به لقب هادی مکرر مذکور است و خدای تعالی کسی را هادی برای کافّه عالمیان نکند و به سوی ایشان نفرستد بلکه وعده ندهد که کارش را به انتها رساند مگر بعد از آن که خود به حقیقت هدایت یافته و جمیع راه های حق و حقیقت برای او مفتوح شده و به مقاصد رسیده و مستعد هدایت کردن شده. پس آن را که خدای تعالی او را "هادی" قرار داده و به این لقب سرافراز نموده باید "مهدی" باشد و جنابش مهدی نامیده نمی شود مگر دارای آن مقام از هدایت شود که از جناب امام صادق علیه السلام از معنی مهدی پرسیدند. فرمود: «آن که مردم را هدایت نماید … » یعنی آن مهدی که خدای تعالی او را مهدی نامیده، آن کسی است که مقام هدایت یافتنش به جایی رسیده است که می تواند از جانب اقدسش در مقام هدایت کردن برآید. او می تواند از جانب حضرت حق در مقام هدایت خلق برآید و هر کسی را به راهی که داند و تواند به مقصد خویش به حسب استعدادش رساند. معنای مهدی بر مبنای حروف تشکیل دهنده م: مردی می آید ه: هدایت می کند د: در دنیا ی: یارانش را در نتیجه مهدی باید ابتدا یارانش را گلچین نمایید تا او را یاری نمایند. الا یا ایها المهدی مدام الوصل ناولها / که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکلها به کوی خود نشانی ده!که شوق تو محبان را / ز تقوا داد زاد ره. زطاعت بست محمل ها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل / ز غرقاب فراق خود . رهی بنما به ساحل ها اگر دانستمی کویت. به سر می آمد سویت / خوشا گر بودمی آگه ز راه و رسم و منزل ها مفهوم مهدی بطور عام در نزد مسلمانان در مورد امام دوازدهم شیعه : حجت بن حسن (مهدی). در دیدگاه آخرالزمانی مسلمانان، مهدی (در لغت به معنی «هدایت‌شده») اعاده‌کنندهٔ دین و عدالت و منجی موعود است که (بنا بر تفاسیر مختلف) هفت، نه یا نوزده سال پیش از روز قیامت حکومت خواهد کرد و زمین را از ظلم و جور پاک خواهد کرد. مهدی در تشیع دوازده‌امامی اشاره به حجت بن حسن، امام دوازدهم شیعیان، فرزند حسن عسکری دارد. در میان اهل سنت محدثان مشهوری احادیثی در مورد بشارت مهدی از پیامبر اسلام نقل کرده‌اند، اما مفهوم مهدی از مفاهیم اصلی اعتقادی اهل سنت نیست. از محدثان و علمای اهل سنت دیدگاه‌ها و حدیث‌های مختلفی در مورد مهدی نقل شده‌است. در این روایات از عیسی مسیح، فرزندی از نسل حسن یا حسین، فرزند حسن عسکری امام یازده شیعه به عنوان مهدی یاد شده‌است. در بین فرق اسلامی در طول تاریخ اسلام همچنین از افرادی مانند محمد حنفیه، موسی بن جعفر، حسن عسکری، حجت بن حسن، عیسی مسیح و میرزا غلام احمد و محمد احمد در سودان به عنوان مهدی نام برده شده‌است. واژهٔ «مهدی» در قرآن به کار نرفته‌است. «مهدی» از ریشهٔ ه-د-ی است و به معنای هدایت شده و یا هدایت شده توسط خدا می‌باشد. سابقه استفاده از کلمه مهدی قبل از ظهور اسلام وجود ندارد، به ویژه به معنای موعود جهانگشای عدل گستر. اما استفاده از این کلمه در زمان پیامبر اسلام و بعد از آن، در اشعار و متن‌های عرب دیده می‌شود. در شعری سعد بنی‌سلیم پس از ایمان به اسلام در مدح پیامبر اسلام چنین می‌سراید: الا یا رسول الله انک صادق فبورکت مهدیا و بورکت هادیا شکل گیری مفهوم مهدی در اسلام بگفته سعید امیر ارجمند، استاد دانشگاه استونی بروک امریکا، در دانشنامهٔ ایرانیکا در اسلام ریشه دیدگاه غیبت به فرقه شیعه کیسانیه برمی گردد. فرقه‌ای که پس از سرکوب قیام مختار شکل گرفت. عقیدهٔ رایج در کوفه این بود که مهدی، از اهل بیت و یا از نسل علی خواهد بود. به گفته مادلونگ حدیث منسوب به پیامبر که منجی هم‌نام و هم‌کنیه وی است، در همین زمان جعل شد، به طرفداری از محمد حنفیه. آنان محمد حنفیه فرزند علی، امام اول شیعیان را مهدی می‌دانستند و پس از فوت او چنین اعلام کردند که او نمرده‌است و در کوه رضوا در مدینه در غیبت بسر می‌برد و روزی به عنوان مهدی و قائم بر می‌گردد. از آنجایی که بیشتر این کیسانی‌ها ایرانیان تازه اسلام آورده باشد. احتمالاً این ایرانیان با باورهای زردشتی در مورد منجی آشنا بودند و قهرمانانی مانند گرشاسب که پس از بیداری از یک خواب طولانی اهریمنان را از زمین بر می‌چینند. بگفته ویلفرد مادلونگ، دیدگاه غیبت از کیسانیه وارد شیعه امامی شده‌است. بنوشته محمد امیر معزی، استاد فقه اسلامی، بسیاری از دکترین اسلام در مورد منجی، ظهور منجی و غیبت و المان‌های آن مدیون ادیان پیشین مانند مانویت، دین زردشت، یهودیت و مسیحیت است. بنوشته تیموتی فرنیش اعتقاد به مهدی در نزد مسلمانان ریشه در آموزه‌های دین زردشت، مسیحیت و یهودیت دارد. اولین انتشار ایده فرقه کیسانیه را می‌توان در قیام یک رهبر منجی گونه یهودی ملقب به راعی (چوپان) در اصفهان در حوالی سال ۱۰۰ هجری(۷۱۸-۷۱۹ میلادی) دانست. هنگامی که او توسط عوامل خلیفه در دمشق زندان شد. چنین ادعا شد که به غیبت رفته‌است. در حوالی سالهای ۷۴۷ تا ۷۴۹ میلادی عبدلله بن معاویه جمع کثیری از کیسانیان را در اصفهان و فارس رهبری نمود و سه سال بر این مناطق حکمرانی کرد. هنگامی که او در زندان ابومسلم خراسانی کشته شد. پیروانش چنین گفتند که او به غیبت رفته‌است و در کوه‌های اصفهان زنده‌است. بسیاری از احادیثی که در کتاب‌هایی مانند شیخ طوسی و مجلسی ثبت شده‌اند و به غلط محل رضوا را این سرزمین(فارس) می‌نامند ریشه در این زمان دارد. هنگامی که داعی دیگری ده سال بعد توسط عباسیان در ری کشته شد. ادعا شد که او در کوه‌های ری به غیبت رفته‌است. بگفته اف. ای. پیترز، استاد تاریخ دانشگاه نیویورک، هر دو گروه شیعه و سنی که به عباسیون برای تغییر وضعیت دل بسته بودند، اما عباسیون هر دو گروه را ناامید کردند. شیعه و سنی ناامید به ایده مهدی، منجی آخر الزمانه‌ای در این زمان روی آوردند. شیعیان بطور طبیعی گزینه خود برای مهدی را داشتند که فرزندان علی بود. اما اهل سنت چنین گزینه‌ای نداشتند. در ابتدا عیسی بعنوان نجات بخش آخر زمان مطرح بود. اما به مرور زمان بجای شخصیت ابهام‌آلود عیسی شخصیت‌های تاریخی تری برای مهدی در نظر گرفته شد. یعنی بمرور در کنار ایده اولیه عیسی بعنوان منجی آخر الزمان، در دیدگاه مسلمانان اهل سنت مهدی همراه با عیسی ظهور می‌کرد یا خود منجی آخر الزمان بود. بنابر اعتقاد شیعیانِ دوازده‌امامی، حجت بن حسن فرزند حسن بن علی عسکری (امام یازدهم شیعیان) و دوازدهمین و آخرین امام و همان مهدی موعود است. همچون پیامبر اسلام نامش محمد و کنیه اش ابوالقاسم است. همچنین «امام زمان»، «صاحب الزمان»، «ولی عصر»، «قائم آل محمد» و «مهدی موعود» از القاب اوست. پس از مرگ حسن عسکری (امام یازدهم شیعیان) در سال ۲۶۰ هجری و سن ۲۸ سالگی، از آنجا که حسن عسکری برخلاف سایر امامان شیعه —که در زمان حیاتشان جانشین بعدی را تعیین کرده بودند— بطور علنی جانشینی برای خود برجای نگذاشته بود، بحران فکری و اعتقادی بزرگی در میان پیروان امام شیعه بوجود آمد. در این دوران که به «سال‌های حیرت» موسوم است، شیعیان به فرقه‌های متعددی منشعب شدند. عده‌ای از شیعیان اعتقاد داشتند که از حسن عسکری فرزندی باقی نمانده‌است یا این فرزند در گذشته‌است؛ بسیاری از شیعیان امامت جعفر برادر حسن عسکری را پذیرفتند و گروه‌هایی نیز متوجه فرزندان و نوادگان امامان نهم و دهم شیعه شدند. اما اصحابی از حسن عسکری چنین گفتند که «وی پسری داشته که جانشینی مشروع برای امامت است». طبق گفتهٔ عثمان بن سعید، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود، چرا که ترس آن می‌رفت که توسط دولت دستگیر شود و به قتل برسد. دیدگاه این گروه که در ابتدا دیدگاه اقلیت شیعه بود، به‌مرور به دیدگاه تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلی‌اند. از دیدگاه تاریخی، باور به دوازده امام و اینکه امام دوازدهم همان مهدی موعود است بطور تدریجی در میان شیعیان تکامل یافت. به نظر می‌رسد مدتی طول کشید تا این نظریه به صورتبندی نهایی خود برسد و پس از آن هم توجیه ها و تبیین های دینی گسترده‌ای در موردش ارائه شد. شیعیان با دو رویکرد حدیثی و کلامی به تبیین نظریهٔ غیبت برخاستند. کلینی (و. ۳۲۹ ه.ق. / ۹۴۱ م.) در احادیث باب غیبت کتاب اصول کافی —که در خلال دوره سفرا (موسوم به غیبت صغری) گرد آورد— به موضوع غیبت و علت آن پرداخت. به‌خصوص نعمانی در کتاب الغیبه به تبیین نظریه غیبت از طریق احادیث پرداخت و او برای نخستین بار اصطلاحات «غیبت صغری» و «غیبت کبری» را به کار برد. پس از وی ابن بابویه (و.۹۹۱-۹۹۲) در کتاب کمال الدین در خصوص گردآوری احادیث مربوط به امام دوازدهم و غیبت وی کوشید. از دیگر سو، متخصصان علم کلام از جمله شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه.ق. / ۱۰۲۳ م.) و شاگردانش بخصوص سید مرتضی (۱۰۴۴-۱۰۴۵) به تدوین نظریات کلامی امامت جهت تبیین ضرورت وجود امام زنده در شرایط غیبت پرداختند. در باور کنونی شیعه دوازده امامی، حجت بن حسن در نیمهٔ شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ ه.ق. در سامرا به دنیا آمد؛ او در پنج سالگی و پس از مرگ پدرش به امامت رسید. پس از مرگ حسن عسکری، مهدی تنها از طریق چهار سفیر یا نائب با شیعیان تماس می‌گرفت. البته بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که از آغاز تعداد وکلا محدود به چهار تن نبوده و اصطلاح نیابتِ خاص در قرن‌های چهارم و پنجم هجری توسط علمای شیعه مانند شیخ طوسی و برای تبیین غیبت صغری ایجاد شده‌است. پس از یک دوره هفتاد ساله (موسوم به غیبت صغری) و با مرگ علی بن محمد سمری، چهارمین نائب امام دوازدهم شیعه، بار دیگر حیرت شیعیان را فراگرفت. آنها در نهایت در سده پنجم به تبیینی عقلی در کلام شیعه از غیبت امام دست یافتند. به باور شیعیان، پس از دوران سفرا، شیعیان با مهدی در ارتباط نیستند و این دوران را اصطلاحاً غیبت کبری می‌نامند. پس از پایان دورهٔ غیبت، وی با عنوان مهدی قیام خواهد کرد و او کسی خواهد بود که از طریق وی حق و عدالت بار دیگر به پیروزی خواهد رسید. اعتقاد به ظهور امام غایب (به عنوان مهدی)، شیعیان را در تحمل شرایط دشوار یاری نموده و به آنها امید آینده‌ای سرشار از دادگری داده است تا اندازه ای که گفته می‌شود بدون اعتقاد به چنین نقشی برای امام دوازدهم، مذهب شیعه نمی‌توانست در مقابل آزار و اذیت سلسله‌های مختلف در تاریخ اسلام دوام بیاورد.

0 نظر

پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری علامت گذاری شده اند. *