من می دانم
در دسته : نامشخص
دلم تنگ است و من می دانم که تویی در فروغ چشمانم
که تویی تو همه روح و جانم من به عشق تو پریشان حالم
من ز سودای عشق تو هر روز در پی خسروی شیرین کامم
ز هوای هوس عشق تو بود کاندر این بادیه من افتادم
من در این ظلمت و تاریکی شب از تو رویا بینم و گریانم
جز تو کس نیست در این رویایم تو خدایی تک چراغ راهم
گر بپوسد استخوانم در کفن من به عشق تو در این دنیایم
شعر"نگار خسروابادی"
پاسخ
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری علامت گذاری شده اند. *
0 نظر