تصویر

دلی دارم

در دسته : نامشخص
دلی دارم میان خار و آتش لانه کرده سری دارم که سودای هزار افسانه کرده دلی دارم که غمگین است و نا آرام و تنها میان این همه بیگانه در خود خانه کرده ندارد همزبانی همدلی این بینوا دل برای غیر خود زلف دلش را شانه کرده دلم در دام صیادی اسیر است و گرفتار که صیدش را رها در دست هر بیگانه کرده بنال ای دل که گاه غمگساری ها و زاری است غم این روزگاران دون مرا دیوانه کرده مرا از پشت خنجر میزند زخم زبانها همان دشنه که روح تشنه را پیمانه کرده

0 نظر

پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری علامت گذاری شده اند. *