تو مي آيي ...
در دسته : نامشخص
تو از فـراز زمــین از غـبار می آیــی ......... از انتــهای شب انتـــــظار می آیـــی
سوار ابر به سمت عروج می تازی ......... به دست بیرقی از ذوالفقار می آیـی
پر از خلوتم از عـــطرناب شب بوها ......... فدای آمدنت با بـــــــــــهار می آیــی
پاسخ
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری علامت گذاری شده اند. *
0 نظر