تصویر

مرد تنها

در دسته : نامشخص
هم صحبت شب های زمستانی دل هاست چشمان سیاه تو که مثل شب یلداست بایدبه خداوند تو تبریک بگویم اوج هنرش در رخ زیبای تو پیداست تنها نه دل من که دل ایل و تبارم سرگشته و آشفته ی آن زلف چلیپاست ای کاش بدانند همه مردم عالم بعدازتوخزان چلّه نشین دل دنیاست پایان غزل بوسه ای از دست تو گیرم دیوان غزل های خداوند هم اینجاست یک بیت دگر نیز نوشتم که بگویم یک مرد، هزار و صد و اندی ست که تنهاست... شاعر : کاظم زهدی

0 نظر

پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری علامت گذاری شده اند. *