مثل این است
در دسته : نامشخص
مثل این است که موهای سیاه تو را با دست پریشان می کنم خودم را در بغل تو می اندازم و می خندم گریه می کنم ناله های شاد من در میان دولبم می لرزد مثل این است که من و تو با هم توی کوچه راه می رویم و تو آن کت تابستانی و روشن را به تن داری و لبخندمی زنی آه خدای من دیشب چه شب شرینی بود تا صبح با تو بودم در آغوش تو خفته بودم کاش این شب تمام نمی شد و کاش رؤیای من حقیقی بود من پیوسته در خواب با احتیاط از خودم می پرسیدم ایا خواب هستم
پاسخ
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری علامت گذاری شده اند. *
0 نظر