منکر راز
در دسته : نامشخص
جان به شب رسیده را صبح نیاز می شوی لحظه به لحظه دم به دم روح نواز می شوی گاه تو بر لبان من مهر سکوت می زنی گاه به طور سینه ام سوره ی ساز می شوی دل دهمت ادا کنی دست و دلم رها کنی شکوه و ماجرا کنی قبله ی ناز می شوی زنده شوم به بوی تو جان بکنم به کوی تو تا کنم آرزوی تو مهر نماز می شوی پر بزنم به سوی تو یا نگرم به روی تو گاه گلو گرفتنم پنجه باز می شوی در نفسم دمیده ای در دلم آرمیده ای حرف مرا شنیده ای منکر راز می شوی
پاسخ
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری علامت گذاری شده اند. *
0 نظر